For faster navigation, this Iframe is preloading the Wikiwand page for پادشاه.

پادشاه

برای تأییدپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است. لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکی‌پدیا برای ارجاع به منابع، با ارائهٔ منابع معتبر به بهبود این مقاله کمک کنید. مطالب بی‌منبع را می‌توان به چالش کشید و حذف کرد.یافتن منابع: "پادشاه" – اخبار · روزنامه‌ها · کتاب‌ها · آکادمیک · جی‌استور (چگونگی و زمان حذف پیام این الگو را بدانید)
.mw-parser-output .hidden-begin{box-sizing:border-box;width:100%;padding:5px;border:none;font-size:95%}.mw-parser-output .hidden-title{font-weight:bold;line-height:1.6;text-align:right}.mw-parser-output .hidden-content{text-align:right}این مقاله می‌تواند با ترجمهٔ متن از مقالهٔ متناظر در انگلیسی گسترش یابد. برای مشاهدهٔ دستورالعمل‌های مهم ترجمه روی [گسترش] کلیک کنید. استفاده از مترجم‌های ماشینی نظیر دیپ‌ال یا ترجمه‌گر گوگل نقطهٔ آغاز خوبی برای ترجمه است، اما کاربران ترجمه‌کننده باید در صورت نیاز خطاها را برطرف، و دقت ترجمه را بررسی کنند؛ و نباید تنها متن ترجمه‌شده به‌صورت ماشینی را بدون اصلاح در ویکی‌پدیای فارسی قرار داده و منتشر کنند. متنی که غیر قابل اطمینان یا کم کیفیت به نظر می‌رسد را ترجمه نکنید. در صورت امکان صحت متن را در منابع ارائه‌شده در مقالهٔ خارجی‌زبان بررسی کنید. شما ملزم هستید با ارائهٔ یک پیوند میان‌زبانی به مقالهٔ مبدأ ترجمه، انتساب حق تکثیر را در خلاصه ویرایش به‌همراه ترجمهٔ خود ارائه دهید. یک روش برای انتساب در خلاصه ویرایش می‌تواند استفاده از این عبارت باشد محتوای این ویرایش از مقالهٔ موجود در ویکی‌پدیای انگلیسی در [[:en:King]] ترجمه شده است؛ برای انتساب، تاریخچهٔ آن مقاله را ببینید. (ابزارهایی نظیر ترجمهٔ محتوا و به ویکی‌فا خلاصه ویرایش و پیوند میان‌زبانی مناسب را به‌طور خودکار تولید می‌کنند.) پس از ترجمه، الگوی ((صفحه ترجمه‌شده|en|King)) باید به صفحهٔ بحث افزوده شود. برای راهنمایی‌های بیشتر ویکی‌پدیا:ترجمه را ببینید.

پادشاه، فرمانروا یا شاه (به انگلیسی: King) عنوان شخصی است که در یک گستره پادشاهی بزرگ، فرمانروایی می‌کند. پادشاهی گونه‌ای از حکومت است که در آن یک شخص به عنوان پادشاه به شیوه همیشگی فرمان می‌راند و معمولاً پایه خود را از پادشاهی دیگر به ارث برده‌است. میزان قدرت و اختیارات پادشاهان ممکن است در کشورهای گوناگون متفاوت باشد. به پسر ارشدی که در هنگام زندگانی پدر خود جانشین پسین برگزیده شود ولیعهد گفته می‌شود.

واژه‌شناسی

[ویرایش]

واژه پادشاه نیز از فارسی پهلوی پاتخشای یا پاتخشاه آمده‌است که در فارسی باستان به ریخت پتی خشای ثیه یا پتی خشایَ به معنی؛ کسی که با توانایی فرمان رانَد، بوده‌است. در برهان قاطع دربارهٔ واژه پادشاه آمده‌است: «نامی است فارسی باستانی مرکب از پاد و شاه و پاد به معنی پاس و پاسبان و نگهبان و پائیدن و دارندگی تخت و اورنگ باشد و شاه به معنی اصل و خداوند و داماد و هر چیز که آن به سیرت و صورت از امثال و اقران بهتر و بزرگتر باشد».[۱] فریدون جنیدی درباره واژه پادشاه در کتاب حقوق جهان در ایران باستان می نویسد : واژه پادشاه در زبان‌های ایران باستان « پائیتی خْشَثْرَ » بود که نگهبان شهر، یا نگهبان کشور باشد. واژه شاهنشاه و شاهنشاهی با اینکه در دوران اسلامی و دیگر دوره‌های هنگامه (تاریخ) ایران کاربردی فراوان داشته‌است، ولی جز در دوران ساسانی مفهوم درستی نداشته‌است. این واژه در دوران ساسانی نه چون فَرنامی عنوانی تشریفاتی و بی‌مایه، بلکه برای بازگو کردن سازمان ویژه‌ای از فرمانروایی به کار رفته که ویژه دولت ساسانی بوده‌است، و آن هم بدین انگیزه بوده‌است که اردشیر بنیان‌گذار آن دولت برای اینکه همه فرمانروایانی که در دوره اشکانیان هریک بر پاره‌ای از ایران فرمان می‌راندند و بیشتر آن‌ها هم خود را شاه می‌خواندند، به زیر یک فرمان درآورد و همبستگی میهن و سیاسی ایران را فراهم کند، آنهایی را که به او پیوستند یا خود بر جایی می‌گمارد، چون آن‌ها از خاندان‌های کهن و بزرگ آن بوم منطقه بودند و ارج و آبرویی داشتند آن‌ها را همچنان شاه خواند و اختیارات آن‌ها را سلب نکرد. بدین ترتیب شاهان ساسانی خود را شاهانشاه یا شاهنشاه می‌خواندند؛ و وقتی از نظام شاهنشاهی سخن می‌گوییم منظور چنان نظامی است که تنها در همان دوران وجود داشته‌است.[۲]

همچنین شاه واژه‌ای کهن است که در دیگر زبانهای ایرانی نیز به همین گونه گفته و نوشته می‌شود. این واژه در زبان پهلوی نیز شاه بوده‌است. این واژه زبان کهنتر پارسی باستان (خشایث) و اوستایی به گونه xšathra بوده‌است که با گذشت زمان به ریخت ساده‌تر شاه در زبان پارسی کنونی درآمده‌است.

ریشه این واژه شاید از ستاک اوستایی _xši به معنای فرمانروایی گرفته شده باشد. انگاره دیگر این است که برگرفته از واژهٔ «آشا» در ادبیات کهن (پهلوی و پارسی باستان و در دبیره‌های "دین دبیره") به معنی راه راست (یعنی کسی که به راه راست می‌رود) باشد.[نیازمند منبع]

شاهنشاه (نیز شهنشاه و شهنشه)، شهریار، کسری و خسرو همه از نام‌هایی است که در پارسی برای پادشاهان ایران به کار می‌رفته‌است. کسری معرب کلمه «خسرو»، به‌جور ویژه دربارهٔ کسری نوشین روان از پادشاهان ساسانی به کار رفته‌است. خسرو نیز دربارهٔ خسرو پرویز از پادشاهان ساسانی به کار رفته‌است.

پانویس

[ویرایش]
  1. سرواژهٔ پادشاه، لغت‌نامه دهخدا
  2. تاریخ و فرهنگ ایران، ص ۲۴۱

منابع

[ویرایش]
  • محمدی ملایری، محمد. تاریخ و فرهنگ ایران. جلد اول. تهران: انتشارات توس، ۱۳۷۹. شابک: ۷–۵۲۷–۳۱۵–۹۶۴
{{bottomLinkPreText}} {{bottomLinkText}}
پادشاه
Listen to this article

This browser is not supported by Wikiwand :(
Wikiwand requires a browser with modern capabilities in order to provide you with the best reading experience.
Please download and use one of the following browsers:

This article was just edited, click to reload
This article has been deleted on Wikipedia (Why?)

Back to homepage

Please click Add in the dialog above
Please click Allow in the top-left corner,
then click Install Now in the dialog
Please click Open in the download dialog,
then click Install
Please click the "Downloads" icon in the Safari toolbar, open the first download in the list,
then click Install
{{::$root.activation.text}}

Install Wikiwand

Install on Chrome Install on Firefox
Don't forget to rate us

Tell your friends about Wikiwand!

Gmail Facebook Twitter Link

Enjoying Wikiwand?

Tell your friends and spread the love:
Share on Gmail Share on Facebook Share on Twitter Share on Buffer

Our magic isn't perfect

You can help our automatic cover photo selection by reporting an unsuitable photo.

This photo is visually disturbing This photo is not a good choice

Thank you for helping!


Your input will affect cover photo selection, along with input from other users.

X

Get ready for Wikiwand 2.0 🎉! the new version arrives on September 1st! Don't want to wait?