For faster navigation, this Iframe is preloading the Wikiwand page for فهرست اصطلاحات تحقیرآمیز مرتبط با معلولیت.

فهرست اصطلاحات تحقیرآمیز مرتبط با معلولیت

در پایین فهرستی از واژگان مربوط به معلولیت را که ممکن است معانی منفی داشته یا حتی در صورت استفاده سبب ناراحتی فرد معلول یا افراد عادی را فراهم آورد، می‌آوریم و تلاش می‌کنیم در روبروی همان واژه با کمک‌گیری از واژه گزینی خوشایند، واژه مناسب را نیز قرار دهیم. گفتنی است همواره بر سر اینکه چه عبارتی، در چه موقعیتی و در چه زمانی و در کدام فرهنگ ناراحت‌کننده هست یا نیست، مباحثات فراوان شده‌است. حتی ممکن است برخی افراد از واژگانی که با کمک از واژه گزینی خوشایند در رابطه با معلولین پدید آمده‌اند ناراضی بوده خواستار تعویض آن‌ها با واژگان پیشین بشوند. برخی معتقدند نباید از واژگانی که سبب ناراحتی گروهی از اشخاص را فراهم می‌آورند، استفاده شود. در حالی که عده دیگری بر این باورند که تفسیر شنونده از هر واژه ممکن است نادرست باشد و تنها از نظر اوست که واژه یا عبارتی تحقیرآمیز است یا خیر. این بحث‌ها تا بدانجا پیش می‌رود که عده ای معتقدند که به‌طور مثال اگر برای شخصی که توانایی شنیدن ندارد از واژه «کَر» استفاده کنیم به الگوی اجتماعی معلولیت آسیب زده و اگر از واژه «ناشنوا» استفاده کنیم به الگوی پزشکی معلولیت زیان وارد ساخته‌ایم. چراکه مثلاً در علم پزشکی نمی‌توان همه موارد ناشنوایی را با یک واژه نامید. گاهی ممکن است این واژگان آن قدر در بر داردنده معانی به شدت منفی باشند که از آن‌ها در زبان عامیانه به عنوان فحش استفاده می‌شود.

فهرست: بالای صفحه - (۹-۰) آ الف ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی


الف

[ویرایش]
  • ابله.
  • اوسکول
  • اواخواهر یا اوا. برای مرد یا پسری که رفتار و طرز تکلمش شبیه به خانم‌ها باشد.
  • چلاق یا لنگ به جای «شخص با مشکل حرکتی».
  • چاق. برای فردی که مشکل اضافه وزن داشته باشد.
  • خنگ.
  • خل.
  • خرفت
  • خنگول
  • شیرین‌عقل.
  • شل. برای کسی که در راه رفتن مشکل داشته باشد.
  • شل و ول. برای کسی که به گونه ای از نارسایی‌های عضلانی دچار شده باشد و حرکت کلی بدنش با کندی و بی نظمی همراه باشد.
  • ضعیف. مثلاً زمانی که گفته می‌شود: «فلانی چشمش ضعیف است» به جای آنکه گفته شود: «فلانی مشکل بینایی دارد».
  • عقب مانده ذهنی به جای توانخواه در زمینه یادگیری.
  • غشی. مخصوصاً زمانی که برای فردی که به بیماری صرع دچار می‌باشد، به کار برده شود.
  • قربانی. به خصوص اگر این واژه پیش از یکی از واژه معلولیت به کار برده شود. مثلاً زمانی که کسی بگوید: «فلانی قربانی معلولیت شده‌است».

قزمیت به معنای زهوار در رفته و فاقد کارایی

[ویرایش]
  • گنگ به جای «شخص با مشکل در تکلم».
  • لب شکری.
  • لال یا گنگ به جای «شخصی که قادر به تکلم نیست».
  • لوچ. به معنای کسی که مردمک چشمش در وسط چشم نیست و مشکل چپ چشمی دارد.
  • ویلچری. برای شخصی که به دلیل مشکل جسمی-حرکتی از ویلچر استفاده می‌کند.

منابع

[ویرایش]
{{bottomLinkPreText}} {{bottomLinkText}}
فهرست اصطلاحات تحقیرآمیز مرتبط با معلولیت
Listen to this article

This browser is not supported by Wikiwand :(
Wikiwand requires a browser with modern capabilities in order to provide you with the best reading experience.
Please download and use one of the following browsers:

This article was just edited, click to reload
This article has been deleted on Wikipedia (Why?)

Back to homepage

Please click Add in the dialog above
Please click Allow in the top-left corner,
then click Install Now in the dialog
Please click Open in the download dialog,
then click Install
Please click the "Downloads" icon in the Safari toolbar, open the first download in the list,
then click Install
{{::$root.activation.text}}

Install Wikiwand

Install on Chrome Install on Firefox
Don't forget to rate us

Tell your friends about Wikiwand!

Gmail Facebook Twitter Link

Enjoying Wikiwand?

Tell your friends and spread the love:
Share on Gmail Share on Facebook Share on Twitter Share on Buffer

Our magic isn't perfect

You can help our automatic cover photo selection by reporting an unsuitable photo.

This photo is visually disturbing This photo is not a good choice

Thank you for helping!


Your input will affect cover photo selection, along with input from other users.

X

Get ready for Wikiwand 2.0 🎉! the new version arrives on September 1st! Don't want to wait?