For faster navigation, this Iframe is preloading the Wikiwand page for سریه ذات السلاسل.

سریه ذات السلاسل

سریه ذات السلاسل در سال هشتم اتفاق افتاد، این واقعه بعد از جنگ خیبر و قبل از فتح مکه بوده‌است. مردی عربی نزد محمد، پیامبر اسلام نشست و گفت: می‌خواهم تو را نصیحت کنم! محمد پرسید: نصیحت تو چیست؟ عرض کرد: گروهی از اعراب در وادی «رمل» اجتماع کرده می‌خواهند به شما در مدینه شبیخون بزنند، سپس خصوصیات آنان را برای محمد توضیح داد.

محمد دستور داد مردم در مسجد جمع شدند. آنگاه به منبر رفته آن خبر را به مردم داد جماعتی از اهل «صفه» به پا خاسته گفتند: ما را به جنگ بفرست، محمد از روی قرعه هشتاد نفر انتخاب کرد و به فرماندهی ابوبکر فرستاد، و فرمود: نزد بنی سلیم برو.

ابوبکر حرکت کرد و نزد آنان که در دره‌ای بودند رفت، آنان که در میان درختان و سنگ‌ها کمین کرده بودند، حمله کردند و چند تن از مسلمانان را کشتند و بقیه برگشتند. روز بعد عمر رفت و او نیز شکست خورد، برای سومین بار عمرو عاص نیز رفت و شکست خورد و برگشت. محمد که چنان دید علی بن ابیطالب را طلبید و پرچم جنگ را به او داد؛ و در حق او دعا کرد و وی را به جنگ روانه ساخت. علی لشکر را برداشت و راه عراق را پیش گرفت. لشکریان از راه سختی می‌گذشتند و تنها شب حرکت می‌کردند و روزها استراحت می‌نمودند. عمرو عاص که در لشکر بود به تحریک مسلمانان می‌پرداخت و کارشکنی می‌کرد؛ و مسلمانان را می‌ترسانید، و ابوبکر و عمر را برای قانع کردن علی فرستاد، ولی وی به هیچ‌کدام اعتنایی نکرد و راه خود را ادامه داد. عمرو عاص که با مخالفت شدید سربازان اسلام روبرو گردید تسلیم شد. بدین ترتیب در همانجایی که علی دستور داد ماندند. چون نزدیکیهای سپیده صبح شد، علی دستور حمله صادر کرد، مسلمانان از هر سو به دشمنان حمله کردند، اعراب بنی سلیم تا خواستند به خود آیند شکست خوردند و مسلمانان بر آنان پیروز شدند، و در این باره آیات سوره عادیات نازل گردید.[۱]

پس از نبرد

[ویرایش]

و چون به مدینه بازگشتند: محمد با مسلمانان به استقبال علی آمدند، چشم علی که به محمد افتاد به احترام آن حضرت از اسب پیاده شد. محمد گفت: سوار شو که خدا و رسول از تو خشنودند. علی از خوشحالی گریان شد، محمد گفت:

«ای علی اگر نمی‌ترسیدم که گروه‌هایی از امت من دربارهٔ تو همان سخنی را بگویند که نصاری دربارهٔ مسیح گفتند، امروز دربارهٔ تو سخنی می‌گفتم که بر هیچ دسته از مردم عبور نکنی جز آنکه خاک زیر پای تو را به منظور تبرک بردارند»[۱]

منابع

[ویرایش]
  1. ۱٫۰ ۱٫۱ رسولی محلاتی، سید هاشم (۱۳۷۹). خلاصه تاریخ اسلام جلد دوم زندگانی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی علیهم السلام. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. صص. ۲۷. شابک ۹۶۴-۴۳۰-۲۰۳-۶.
{{bottomLinkPreText}} {{bottomLinkText}}
سریه ذات السلاسل
Listen to this article

This browser is not supported by Wikiwand :(
Wikiwand requires a browser with modern capabilities in order to provide you with the best reading experience.
Please download and use one of the following browsers:

This article was just edited, click to reload
This article has been deleted on Wikipedia (Why?)

Back to homepage

Please click Add in the dialog above
Please click Allow in the top-left corner,
then click Install Now in the dialog
Please click Open in the download dialog,
then click Install
Please click the "Downloads" icon in the Safari toolbar, open the first download in the list,
then click Install
{{::$root.activation.text}}

Install Wikiwand

Install on Chrome Install on Firefox
Don't forget to rate us

Tell your friends about Wikiwand!

Gmail Facebook Twitter Link

Enjoying Wikiwand?

Tell your friends and spread the love:
Share on Gmail Share on Facebook Share on Twitter Share on Buffer

Our magic isn't perfect

You can help our automatic cover photo selection by reporting an unsuitable photo.

This photo is visually disturbing This photo is not a good choice

Thank you for helping!


Your input will affect cover photo selection, along with input from other users.

X

Get ready for Wikiwand 2.0 🎉! the new version arrives on September 1st! Don't want to wait?