For faster navigation, this Iframe is preloading the Wikiwand page for خطسانی.

خطسانی

رابطهٔ خطی، متغیرهای متناسب

خطسانی یا خطینگی یا خطی‌بودن (به انگلیسی: Linearity)، ویژگی یک رابطه یا عملکرد ریاضی است؛ به این معنی که می‌توان آن رابطه را در شکل نموداری به صورت یک خط مستقیم نشان داد. مثال‌های رابطهٔ خطی ولتاژ و جریان در یک مقاومت (قانون اهم)، یا جِرم و وزن یک شیء است. تناسب بیانگر خطسانی است، اما خطی بودن لزوماً به معنای تناسب رابطه نیست.

در ریاضیات

[ویرایش]

در ریاضیات، یک نگاشت خطی یا تابع خطی f(x) تابعی است که دو ویژگی زیر را برآورده می‌کند:[۱]

  • جمع‌پذیری (به انگلیسی: Additive): تابعی که عمل جمع را حفظ می‌کند: f(x + y) = f(x) + f(y).
  • همگنی (به انگلیسی: Homogeneity) درجهٔ ۱: fx) = αf(x) برای تمام α.

مفهوم رابطهٔ خطی را می‌توان به عملگرهای خطی گسترش داد. مثال‌های مهم از عملگرهای خطی مشتق را شامل می‌شود که عملگر دیفرانسیلی در نظر گرفته شده، و بسیاری از آن، از جمله عملگرهای دل و لاپلاس ساخته شده‌اند. هنگامی که یک معادله دیفرانسیلی را بتوان در شکل خطی بیان کرد، به طور کلی معادله به سادگی با شکستن آن به قطعات کوچک، و حل این قطعات، و درنهایت جمع‌کردن نتیجه‌ها، قابل‌حل است.

جبر خطی شاخه‌ای از ریاضیات است و به مطالعهٔ بردارها، فضاهای برداری (همچنین فضاهای خطی نامیده می‌شود)، نگاشت خطی و دستگاه‌های معادلات خطی می‌پردازد.

واژهٔ خطی و واژهٔ لاتین آن (لینیر linear) به معنی «مربوط به خط» اشاره به مشابه خط بودن است، برای شرح معادلات خطی و غیرخطی، به مقاله‌های اصلی آنها مراجعه کنید. فیزیک‌دانان و ریاضیدانان به استفاده از معادلات و توابع غیرخطی علاقه‌مند هستند زیرا آن‌ها می‌توانند برای نشان‌دادن بسیاری از پدیده‌های طبیعی، از جمله آشوب، آن‌ها را به راحتی مورد استفاده قرار دهند.

چندجمله‌ای‌های خطی

[ویرایش]

در یک استفادهٔ متفاوت از تعریف فوق، به یک چندجمله‌ای درجهٔ ۱، خطی گفته می‌شود زیرا نمایش هندسی تابع آن به شکل یک خط است.[۲]

در حقیقت، یک معادلهٔ خطی یکی از اشکال:

است؛ که در آن «m» اغلب شیب یا گرادیان نامیده می‌شود، و «b» عرض از مبدأ است؛ که نقطه تقاطع بین نمودار تابع و محور «y» را نشان می‌دهد.

توجه شود که این استفاده از اصطلاح خطی همانند بخش فوق نیست، زیرا چندجمله‌ای‌های خطی بر روی اعداد حقیقی، به طور کلی هیچ جمع‌‌پذیری یا همگنی را برآورده نمی‌کنند. در حقیقت، اگر و فقط اگر «صفر = b» باشد، این کار را انجام می‌دهند؛ بنابراین در حالت «b ≠ ۰»، تابع اغلب یک تابع آفین نامیده می‌شود، (تبدیل آفین را ببینید).

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. Edwards, Harold M. (1995). Linear Algebra. Springer. p. 78. ISBN 978-0-8176-3731-6.
  2. Stewart, James (2008). Calculus: Early Transcendentals, 6th ed. , Brooks Cole Cengage Learning. شابک ‎۹۷۸−۰−۴۹۵−۰۱۱۶۶−۸, Section 1.2
{{bottomLinkPreText}} {{bottomLinkText}}
خطسانی
Listen to this article

This browser is not supported by Wikiwand :(
Wikiwand requires a browser with modern capabilities in order to provide you with the best reading experience.
Please download and use one of the following browsers:

This article was just edited, click to reload
This article has been deleted on Wikipedia (Why?)

Back to homepage

Please click Add in the dialog above
Please click Allow in the top-left corner,
then click Install Now in the dialog
Please click Open in the download dialog,
then click Install
Please click the "Downloads" icon in the Safari toolbar, open the first download in the list,
then click Install
{{::$root.activation.text}}

Install Wikiwand

Install on Chrome Install on Firefox
Don't forget to rate us

Tell your friends about Wikiwand!

Gmail Facebook Twitter Link

Enjoying Wikiwand?

Tell your friends and spread the love:
Share on Gmail Share on Facebook Share on Twitter Share on Buffer

Our magic isn't perfect

You can help our automatic cover photo selection by reporting an unsuitable photo.

This photo is visually disturbing This photo is not a good choice

Thank you for helping!


Your input will affect cover photo selection, along with input from other users.

X

Get ready for Wikiwand 2.0 🎉! the new version arrives on September 1st! Don't want to wait?